دیروز توی باغ عفیف اباد که بودیم
بالاخره بعد از 2 ماه بهت گفتم به خاطره اینکه چند تا از حرفای منو به دوست مشترکمون زده بودی
از دستت خیلی ناراحتم...
دیروز توی باغ عفیف اباد که بودیم
بالاخره بعد از 2 ماه بهت گفتم به خاطره اینکه چند تا از حرفای منو به دوست مشترکمون زده بودی
از دستت خیلی ناراحتم...
اصلا چرا من این وبلاگ رو درست کردم؟؟
خودمم نمی دونم
اما شاید چون واقعا نمی دونم بعدا چی پیش میاد
شاید چون الان خیلی بهت دورم و دوست دارم بهت نزدیک بشم نمی تونم
شاید مینویسم که بعدا تو بخونی بدونی من این روزا به چی فکر میکردم
شایدم مینویسم که بعدا خودم بخونم و بعدا یادم باشه که روزای اول خودم چه فکری می کردم
نمی دونم
فقط شاید به نظرم بد نیست که همه چیز یه جا ثبت بشه
با اینکه یادم میره و وقت نمی کنم زیاد به این وبلاگ سر بزنم
اما سعی می کنم از این به بعد بیشتر بیام
2 ماه گذشت اما فکر نکنم به ماه سوم برسه
چرا چی شد که افتادم
به این روزی که می بینی
گهی از عشق می نالی
گهی از عشق غمگین
به جای زندگی با من
فقط دنبال ایرادی
تمومه لحظه هامونو
تو بودی که هدر دادی
تمومش می کنی یا نه
تمومش می کنی یا نه
منم مثل خودت خستم
تمومش می کنی یا نه
تمومش می کنی یا نه
پشیمونم که دل بستم
تمومش می کنی یا نه
تمومش می کنی یا نه
منم مثل خودت خستم
تمومش می کنی یا نه
تمومش می کنی یا نه
پشیمونم که دل بستم
منم جونم به لب اومد
از این حرفای تکراری
تو آخر حرمت عشقو
نتونستی نگه داری
دیگه طاقت نمی یارم
دیگه ساکت نمی مونم
از اینکه عاشقت بودم
یه جورایی پشیمونم
دیگه طاقت نمی یارم
دیگه ساکت نمی مونم
از اینکه عاشقت بودم
یه جورایی پشیمونم, پشیمونم
تمومش می کنی یا نه
تمومش می کنی یا نه
منم مثل خودت خستم
تمومش می کنی یا نه
تمومش می کنی یا نه
پشیمونم که دل بستم
نمی دونم چرا من انقدر دوست دارم بیشتر چت کنیم یا اس ام اس بدیم اما تو همش دوست داری زنگ بزنیم و حرف بزنیم
خب من دوست ندارم
اس ام اس رو بیشتر دوست دارم!!!
من و خدا هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم دو چیز را فرا موش می کنیم:
_من خوبی های او را
_ او بدی های مرا
با همه ی خوبی ها و بدی هاش 1 ماه گذشت...
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش
پشیمان نخواهی شد!
سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج
کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند!
فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت
بِکشیاش…
تعداد صفحات : 6