نمی دونم اخرش چی میشه
چند روز پیش بهت گفتم که واسم خواستگار اومده اما راستش انقدر کپ کردی که نتونستم بهت بگم چقدر جدیه
خودمم نمی دونم چیکار کنم
امروز تلفنی که باهات حرف زدم به محضی که صدات رو شنیدم مو به تنم سیخ شد
انگاری واقعا دلم برات تنگ میشه
انگاری واقعا ...
نمی دونم اما فکر کنم واقعا باید تمومش کنم
اخه من عذاب وجدان می گیرم وقتی بحث اون میشه
وقتی یاد خودم و خودن می افتم
.......